” نقش سفارت خانه ها در انقلاب”

(به بهانه مرگ‌ محمد مرسی اولین رئیس جمهور منتخب مردم بعد از انقلاب ۲۰۱۱ مصر)
در شکل گیری و پیدایش انقلاب ها و جنبش های معاصر در خاورمیانه طبعا میزان دخالت و دست کاری دولت های اروپایی و آمریکایی مقداری کاسته می شود زیرا که سرعت این جنبش ها بقدری بالاست که حتی نهاد های داخلی هم جلو دار آن نیست و حتی قدرت پیش بینی این حوادث نیز بسیار پایین است اما به طبع می توان نقش سفارت خانه  کشورهای غربی را در بعد از تحولات آن جستجو کرد، نقشی که بدنبال استحاله کردن اهداف این جنبش های اجتماعی و سیاسی است.
نقش سفارتخانه ها
مصداق اول ، انقلاب اجتماعی مشروطه :
سفارت روسیه یکی از بزرگترین صحنه سیاسی ایران در انقلاب مشروطه به شمار می آید به صورتی که در تاریخ مشروطه مهم ترین عامل خارجی شکست جنبش نقش روس ها بود که به کمک محمد علی شاه مجلس شورای ملی را به توپ بستند زیرا هر گروهی که خواهان به قدرت رسیدن در ایران باید سهم خواهی روس و انگلیس را کنار می گذاشتند و در تصمیم گیری های خود منافع این کشورها رو در نظر می گرفتند.
مصداق دوم، جنبش ملی صنعت نفت در سال ۱۳۳۲:
مصدق با پشتوانه و خواست ملت به قدرت نخست وزیری رسید و اولین کاری که کرد این بود که ارتش را پاک سازی کند و برای این کار حدود ۵۰۰ جابجایی و عزل و نصب انجام داد و ارتش را موظف کرد به پارلمان  پاسخگو باشد و از  سلطه شاه و دربار خارج شود، حرکت دوم تعطیلی سفارت اسرائیل و کنسول گری های دولت انگلیس بود هرچند که سفارت انگلیس و امریکا به عنوان اهرم قدرت هنوز کارایی زیادی حتی در چیدن آرایی فراکسیون های مجلس را داشتند، به همین دلیل بعدها شاهد این بودیم که محمدرضا پهلوی با کمک همان ارتشی ها و حمایت نظامی سفارت آمریکا و انگلیس توانستند کودتا کنند و به عنوان مهم ترین عوامل خارجی شکست جنبش تلقی بشوند و جنبش هدف اصلی و رسالت خود را با شکست همراه نمود.
مصداق سوم انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷:
در این برهه تاریخی، ارتش به صورت کامل قدرت خود را از دست داد و تنها پاک سازی و عزل و نصب انجام نشد بلکم خیل عظیم سران ارتش و مخصوصا ساواک به دست کمیته ها و نهاد های قضایی به حبس و اعدام محکوم شدند و به صورت کامل قبضه شدند، و نهاد بعدی سفارت خانه ها بود که هرچند اشغال سفارت خانه نقض حقوق و عرف بین الملل است و تبعات دیپلماتیک زیانباری دارد اما با قاطعیت کامل هوشمندانه ترین کنش سیاسی در انقلاب می باشد و آن هم چیزی جز این نیست که جلوی دخالت دشمن خارجی را که منجر به کودتا می شود را و کل انقلاب را استحاله می کند را می گیرد، هرچند که تسخیر آن سفارت به مثابه تجاوز به خاک آن کشور تلقی می شود اما نقض اصلی این است که میلیون ها انسانی که خون داده اند و دست به انقلاب زده اند و خواستار آزادی و یک حکومت مردمی بوده اند توسط سفارت خانه دشمنان خود با شکست روبرو بشوند.
مصداق چهارم؛ انقلاب اجتماعی مصر ۲۰۱۱ :
“ریشه انقلاب مصر را باید در پروسه بیداری اسلامی و اولین جرقه این بیداری دانست، مصری که خود را ام الدنیا جهان اسلام می داند و مثال آن در جهان عرب مشهور است که «اگر مصر عطسه کند، تمام جهان عرب سرما می‌خورد» و جالب این که در اوایل همین اعتراضات که کل شهرهای مصر را در برگرفته بود سفارت اسرائیل تمام دیپلمات های خود را بدلیل هجوم خشمگین معترضین تخلیه کرد، سفارتی که نماد حقارت جامعه مصری بود که با کمپ دیوید در دوران انور سادات باعث شده بود اسرائیل برای همیشه از تمام خطر ها در امان باشد مصری که با تسلط بر کانال مهم سوئز و همچنین همسایگی با رژیم صهیونیستی همیشه مورد توجه آمریکایی ها بوده است زیرا که مصر همیشه پرچم دار مبارزه با اسرائیل در جهان اسلام بوده است و تضمین امنیت اسرائیل توسط کشوری بود که در صف اول جبهه جنگ‌عربی-اسلامی با این رژیم قرار داشت و اهمیت امنیت جزیره سینا که توسط نظامیان مصری است که این جزیره مهم ترین منطقه مورد مناقشه بین مصر و اسرائیل است.
مسئله مهم تری که باعث فعالیت سفارت و اتاق های فکری نهاد های امنیتی آمریکا در انقلاب مصر شد این است که اساسا با انقلاب مصر و روی کار آمدن یک دولت غیر نظامی چه کسی در این نبرد مردم سالاری در مصر قدرت می گیرد و آیا اینکه با فروپاشی نظم قدیم “دولت حسنی مبارک و قدرت در راس نظامیان” و شکل نظم جدید، منافع اسرائیل و آمریکا به خطر می افتد یا خیر؟
جای هیچ شکی نیست دموکراسی در مصر منجر به قدرت احزاب اسلام گرای اخوان المسلمین می شود جریانی هایی که هیچ همسوئی با امریکا و بالاخص اسرائیل ندارند و تفکری کاملا اسلامی را با خود حمل می کنند در ایالات متحده نیز بعضی از تشکل‌های سیاسی تلویحا یا صراحتا نسبت به استقرار یک حکومت اسلامی تحت لوای دین در مصر ابراز نگرانی کرده اند به همین خاطر آنها هرگز بدنبال دموکراسی در مصر نیستند زیرا در آن دیگر نظامیان حامی منافع آمریکا در راس هرم قرار نخواهند گرفت و با انقلاب مردمی مصر پایگاه‌های نفوذ خود را در جهان اسلام از دست می‌دهد زیرا که انقلاب مصر را می توان دومینوی بیداری اسلامی یا بهار عربی دانست و دقیق هم اینطور شد که یک سال بعد از انقلاب هم کشورهای دیگر از انقلاب مصر تاثیر پذیرفتند و هم با اولین انتخابات ازاد دموکراتیک جریان اخوان المسلمین توانست پارلمان و ریاست جمهوری را بدست بگیرد و اولین رئیس جمهور منتخب مردم “محمد مرسی” کارش را در قوه مجریه آغاز کرد.
این مصداق دشمن خارجی انقلاب مصر و نقش سفارت خانه همانند سه مورد اول بود زیرا که در مصر نیز بین آمریکایی ها و نظامیان ائتلافی شکل گرفت که دموکراسی نوپا با اهدافش شکست بخورد و در یک کودتای برق آسا محمد مرسی سقوط کند و یه ژنرال ارتشی آموزش دیده در آکادمی نظامی آمریکا دولت را بدست بگیرد و با این کودتا جنبشی ریشه دار و تاریخی در جهان اسلام همچون اخوان المسلمین که قدمتی صد ساله دارد را وارد تاریک ترین دوران حیات خود کرد که طبق آمار هشتاد هزار اخوانی توسط نظامیان دستگیر شدند. وزارت دفاع آمریکا برای این کار سالانه حدود یک و نیم‌میلیارد دلار به ارتش کمک‌ می کند و تحویل ۲۰ فروند اف ۱۶ در چارچوب برنامه کمک خارجی ایالات متحده به دولت مصر صورت می گیرد تا در راستای سیاست خارجی و امنیتی ایالات متحده ایفای نقش کند و همین برای سرپا نگه داشتنش کفایت می کند بخش دیگری از کمک های آمریکا با ارتش مصر به اعزام نیروهای فنی و نظارتی آمریکا به منظور نظارت و سازماندهی ارتش این کشور مربوط می شود کمک‌ها تحت عنوان کمک به آموزش نیروهای مصر بوده تا افسران، متخصصان و تکنسین‌های مصری در پایگاه‌ها، دانشکده‌ها و مراکز آموزشی آمریکا تعلیم ببینند و این چنین شد که سفارت خانه ها نقشی کلیدی در استحاله کردن انقلاب ها ایفا می‌کنند و تنها انقلابی که موفق شد چهار دهه پایداری خود را تداوم بخشد انقلاب اسلامی بود که توانست جلوی مسئله نفوذ را بگیرد چون که از تاریخ درس گرفته بود ، نکته جالب این درس از تاریخ این است که با وقوع انقلاب مصر جمعی از روشنفکران ایرانی(دکتر منصور خلیلی عراقی “رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران” رضا روستا آزاد “رئیس دانشگاه صنعتی شریف” دکتر سید مصطفی محقق داماد استاد حقوق فقه و فلسفه اسلامی، دکتر احمد احمدی ، سعید رضا عاملی، سعید رهبر “استاد دانشگاه تهران” و …انقلاب مصر را دعوت به استفاده از تجارب انقلاب اسلامی ایران کردند که توانسته چهل سال آن را حفظ کند و روز به روز هم قوی تر هم شده است  اما رئیس جمهور مصر نسبت به این نامه بی اعتنا بود و این نامه را فاقد برنامه مطلوبی برای حفظ انقلاب مصر دانست و این طور شد که دولت محمد مرسی دو سال بعد نه تنها سقوط کرد بلکم در سال ۲۰۱۸ در دادگاه نظامی به دلیلی که گفته شده است “سکته قلبی” به حیات ابدی پیوست.
                                        مسعود مهرابی، ارشد علوم سیاسی مسائل ایران، دانشگاه تهران