حمید زینتی شعاع: اصولگرا و اصلاح طلب؛ دو لبه قیچی یا دو بال پرواز؟

حمید زینتی شعاع

در کشورهای پیشرفته و توسعه یافته احزاب سیاسی قبل از تشکیل باید دو اصل اساسی را به ترتیب بپذیرند. اولویت اول “پایبندی به اصول”اولویت دوم “اصلاح امور” یعنی احزاب سیاسی در این جوامع اصولگرایان اصلاح طلب هستند.

همان مطلبی که مقام معظم رهبری در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۴ به آن اذعان فرمودند :

مقام معظم رهبری

” بنده دعوای اصلاح طلب و اصولگرا را هم قبول ندارم؛ من این تقسیم بندی را غلط می دانم. نقطه ی مقابل اصولگرا، اصلاح طلب نیست؛ نقطه مقابل اصلاح طلب، اصولگرا نیست. نقطه ی مقابل اصولگرا، آدم بی اصول و لاابالی است؛ آدمی که به هیچ اصلی معتقد نیست؛ آدم هرهری مذهب است. یک روز منافع او یا فضای عمومی ایجاب می کند که بشدت ضد سرمایه گذاری و سرمایه داری حرکت کند، یک روز هم منافع اش یا فضا ایجاب می کند که طرفدار سرسخت سرمایه داری شود؛ حتّی به شکل وابسته و نابابش! نقطه ی مقابل اصلاح طلبی، افساد است. بنده معتقد به اصولگرای اصلاح طلبم”
اینکه در ادبیات سیاسی کشور احزاب یا اصولگرا هستند یا اصلاح طلب در واقع دو لبه یک قیچی هستند برای برش رشد و توسعه کشور که حداقل ۵ دولت از ۷ دولت ۴۰ سال اخیر که نزدیک به ۳۲ سال قوه مجریه را در اختیار داشتند و دارند اینگونه عمل کردند.

در این نوع تقسیم بندی افرادی مثل هاشمی و روحانی اصولگرا یا جناح راست و افرادی مثل بازرگان و موسوی و خاتمی اصلاح طلب یا جناح چپ بودند.

البته این اصطلاحات رسما از سال ۷۶ وارد ادبیات سیاسی کشور شد ولی آنقدر گسترده شد که دولت های قبل را هم شامل این تقسیم بندی نمود.

ولی در فتنه ۸۸ کل این جریانات به هم رسیدند و مانند یک قیچی عمل کردند.

حمید زینتی شعاع

وقتی حزبی فقط خود را پایبند به اصول دانست و اعتقادی به اصلاح نداشت آنگاه خودمحوری و دیکتاتوری در امور مردم و اداره جامعه بوجود خواهد آمد و باعث نارضایتی عمومی شده و اصل نظام را چالش خواهد کشید.

و در جهت دیگر اگر حزبی فقط خود را اصلاح طلب بداند لذا در اصلاحات خود چون پایبند به اصول نیست به دنبال اصلاح اصول هم میپردازد که این موضوع باعث تزلزل اصول نظام و نفوذ بیشتر بیگانگان خواهد شد.

اما غیر از این دو جریان جریان دیگری است که خود را نه اصولگرا و نه اصلاح طلب می داند که این هم نوعی “انحراف” است. چون عدم پایبندی به اصول و اصلاح امور یعنی یک باتلاق راکد که نتیجه آن مرگ تدریجی است.

در نتیجه آن چیزی که رشد و توسعه را بعد از انقلاب در این کشور باعث شده وجود دو رهبر با درایت و آگاه در سیاست “اصولگرای اصلاح طلب” بودند و هستند و همین سیاست باعث شده کشتی انقلاب با این همه تلاطم های داخلی و خارجی به مسیر خود ادامه دهد.